هشتمین جشنوارهی هنرهای تجسمی فجر با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید. با وجود اینکه نمیتوان دستاوردهای هنری این جشنواره را که بزرگترین رویداد هنرهای تجسمی در ایران است، نادیده گرفت، ولی انتظار میرفت، پس از هشت دوره برگزاری، پربارتر و اثرگذارتر باشد و بتواند افراد عادی جامعه را نیز تا حدی جذب خود کند. نمایش آثار منتخب جشنواره، در موسسه فرهنگی و هنری صبا، این فرصت را به متولیان جشنواره داد تا بهجز نگارگری و خوشنویسی (که در بخش «فجر و هنر ملی» در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد) تمامی آثار را در یک مکان، به نمایش درآورند که از ویژگیهای مثبت جشنواره امسال بود. بااینوجود، مشکلی که در نمایشگاه امسال بهوضوح به چشم میخورد عدم قرارگیری قاعدهمند آثار بود. اولین پیشفرض هر نمایشگاه آثارتجسمی، چیدمان منطقی، هنرمندانه و زیبای آثار هنری است بهگونهای که مخاطبان را بهخوبی راهنمایی کند و باعث آرامش آنها در فضای نمایشگاه شود. در نمایشگاه امسال تنها چیزی که دیده نمیشد نظم مفهومی و بصری آثار بود. شاید تنها منطق موجود، تناسب ابعاد آثار با فضای انتخابشده بود. ولی درنهایت نه آثار شاخههای مختلف هنری، از هم قابلتفکیک بودند و نه موضوعبندی خاصی از کلیت نمایشگاه درک میشد؛ بخصوص اینکه شناسنامهی آثار نیز ناقص و بدون درج اطلاعات دقیق اثر بود.
مشکل دیگر نمایشگاه امسال خالی بودن آن از دغدغههای امروز ایران و جهان بود. همان مضامین تکراری و همیشگی در آثار هنری وجود داشت و کمتر، مضامین انسانی و اخلاقی دیده میشد. البته دراینبین تعدادی از آثار هنری که به معضلات زیستمحیطی و مشکلات اقتصادی پرداخته بودند را میتوان مستثنی دانست.
پس از دیدن نمایشگاه هنرهای تجسمی فجر 94، این سؤال در ذهن ایجاد میشود که این نمایشگاه چه تناسبی با مناسبت برگزاریاش دارد و چرا موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی و جهان اسلام، جایی در این نمایشگاه ندارند. آیا هنرمندان به این موضوعات نپرداختهاند و یا هیئت انتخاب، علاقهای بهگزینش اینگونه آثار نداشتهاند؟ اینکه موضوعات مختلف و متنوع بدون محدودیت در نمایشگاه حضور داشتند، جای خوشحالی است ولی گمشدن موضوعات مهم دیگر دراینبین، این احساس را تقویت میکند که فضای هنرمندان از جامعه پیرامونشان، بیشازپیش دور شده است.