گاهی طراحان ایرانی آنقدر محدود به اطرافشان، محدودیتها و نیازهای روزمره میشوند که بسیاری از ایدههای خلاقانه خود را به دلیل نبود فناوریها و امکانات تولید و یا عدم احساس نیاز بازار به فراموشی میسپارند. درحالیکه طراحی برای آینده یکی از مهمترین رویکردهایی است که باعث موفقت های مستمر بسیاری از شرکتهای بزرگ دنیا شده است؛ و حیات آنها را وابسته این خلاقیتهای بیمرز طراحانشان کرده است. صرفنظر از نیاز شرکتها، پیشبینی نیازها و کمبودهای انسانها و طراحی برای آن میتواند قدمی در جهت حل بسیاری از مشکلات پیش روی آنان بردارد.
طراحان ایرانی با موفقیت در بسیاری از مسابقات جهانی، ثابت کردهاند، زمانی که بخواهند بدون حدومرز طراحی کنند، ایدههایی جدید و پیش رو خواهند داشت، جدای از آنکه زمان تولید این ایدهها امروز باشد یا در آینده.
چند دهه است که طراحی آیندهنگر در دستور کارگروههای طراحی شرکتهای بزرگ قرارگرفته است. این شرکتها علاوه بر بهروزرسانی مستمر محصولات خود، همواره نمونههایی تحت عنوان کانسپت عرضه میکنند که نشانگر سیاستهای پیشِ روی شرکت است. این کانسپت ها، غالباً با طراحیهای متفاوت، فراتر از زمان خود حرکت میکنند. این کار حرکت شرکتها بهسوی پیش رفت و گسترش را تسریع میبخشد. بسیاری از محصولاتی که در این دهه استفاده میکنیم، محصول ذهن خلاق طراحان درگذشته است که با ایجاد کانسپت ها باعث پیدایش فنّاوریهای نو شدهاند.
طراحی آیندهگرا یا طراحی برای آینده، طراحی کالا، خدمات و فضاهای محیطی، منطبق با نیازهای مصرفکننده و امکانات که میتوان در آینده، حصول آنها را پیشبینی کرد. این رویکرد امکان آگاهی از زمان پایان یافتن تولید کالاهای فعلی و جایگزینی آنها با طرحهای جدید را فراهم میآورد. این نکته برای تضمین موفقیت شرکتها در بازارهای آینده ضروری است. بسیاری از کارخانهها تعداد قابلتوجهی از محصولات را پیش از فرارسیدن تقاضا در بازار، تولید کرده و ذخیره مینمایند.(۱)
یکی از نکات آیندهگرایانه در بازار ایران توجه به این مسئله است که بهزودی مشکلات فعلی پیشِ روی طراحان صنعتی در بازار ایران رفع خواهد شد و در آن زمان شرکتها نیاز به طراحانی دارند که نهتنها بتوانند بر بازار فعلی مسلط باشند بلکه بازارهای آینده و نیازها و فنّاوریهای جدید را نیز پیشبینی کنند و پیروزی شرکتها را در رقابتهای آینده، از پیش تضمین کنند.
یک طراح صنعتی باید، از مواردی همچون شیوههای جدید تولید، پیشبینی زمان فراگیر شدن فنّاوریهای سطح بالا و ورود آنها به صنایع دست پایین آگاهی داشته باشد و بتواند تغییرات کلی و پیامدهای جزئی آن را در آینده بر شیوه زندگی مشتریان بالقوه تحلیل کند. توجه به صنایع نظامی که غالباً در استفاده از جدیدترین فنّاوریها پیش رو هستند، میتواند به طراحان در این زمینه یاری رساند.
فراگیرشدن پژوهشهای آیندهنگرانه، درنتیجه گذر پیروزمندانهی طراحی از دهه ۱۹۶۰و ۱۹۷۰ و ورود به دهه ۱۹۹۰ است. توجه به شیوهی زندگی مشتری و رفتارشناسی او و تغییرات این دو مقوله در طول چند دهه، به طراحان و شرکتها برای انتخاب بهترین پیشنهادها کمک میکند. بررسی تمایلات و خواستههای مشتری سبب ایجاد بازارها و محصولات جدید میشود. این بررسیها بیشازپیش در صنعت خودرو، مبلمان و الکترونیک خود را نشان داد به طوری که در سال ۱۹۹۸در شرکت اپل، آدام گرایسر و گاوین ایوستر آیندهی صنعت کامپیوتر را اینطور تبیین کردند که تا سال ۲۰۰۶کامپیوترهایی قابلحمل و دارای دوربین، صفحهنمایش لمسی و ارتباط تلفنی همراه با شناخت صدای صاحب خود، خواهد بود و با فنّاوری صفحه نوری کار خواهد کرد. صنعت خودروسازی نیز پس از دهه ۱۹۹۰ با توسعه الکترونیک، از نوآورانهترین شاخههای صنعت شد. در فاصله زمانی مشخص، صنعت خودروسازی، مدلهای جدیدش را با عنوان خودروهای مفهومی با معیارهای خاص و دورنمای مشخص معرفی میکند. هدف اصلی بررسی واکنشها و بازخوردهای بینندگان و سنجش امکان رقابت در بازار است. به لطف این نمایشگاهها تبلیغات رایگان نیز برای کمپانیها صورت میگیرد.
دهههای پس از ۱۹۹۰، عصر میکروالکترونیکها و ریزتراشهها بود. کارشناسان پیشبینی کردهاند فنّاوریهای سیلیکونی و کوچکسازی تا سال ۲۰۲۰به پایان خواهد رسید و زیستفناوری جای آن را خواهد گرفت. پس از انجام موفقیتآمیز لقاح مصنوعی و رمزگشایی اطلاعات ژن انسان، حصارها فروریخت. حال مهندسی انسانی به صحنهی رقابت شرکتها بدل شده است. از ۱۹۹۹شرکتهایی مانند فیلیپس بهطور مشترک با شرکتهای دیگر برای نزدیک کردن محصولاتشان با بدن انسان پروژههای مختلفی را آغاز کردهاند که ازجملهی آن الکترونیک پوشیدنی است.(۲)
بهطورکلی در نظر گرفتن استراتژیها و معیارهای رویکرد طراحی برای آینده چند مزیت مهم برای جامعه دارد؛ اول اینکه میتوان با استفاده از کارگروههای فکری آیندهگرا، وضعیت فعلی جامعه را بررسی و آینده آن را پیشبینی کرد و با توجه به این پیشبینیها، استراتژی مناسب توسط افراد و شرکتها اتخاذ شود. مزیت دوم این رویکرد، کمک به پیشرفت فنّاوری است. با توجه به بررسیها و شناسایی نیازهای آینده و طراحی راهحلهای مختلف، باید فنّاوریهای جدید و یا کاربردهای جدید برای فنّاوریهای فعلی برای تحقق بسیاری از این راهحلها ایجاد شود. بنابراین بهصورت مستمر علوم و فناوریها پیش رفت میکنند. طراحی برای آینده میتواند دستمایه شرکتها نیز قرار بگیرد تا با ایجاد نیازهای کاذب و پاسخ به این نیازها در فاصلهی زمانی کوتاه برای خود منفعت زیادی کسب کنند و مردم را به مصرف بیشتر و تنوعطلبی سوق دهند. تمامی رویکردها قابلیت این برخورد دوگانه رادارند. بنابراین طراحان و سیاستگذاران شرکتها مشخص میکنند که از کدام لبهی چاقو استفاده کنند.
منابع:
۱.حکیمی،اردشیر.۱۳۸۹.کلیات طراحی صنعتی.تهران.فرهنگسرای میردشتی
۲.بوردک،برنارد.ای.۲۰۰۴. دیزاین تاریخچه تئوری، فلسفه و زمینه های طراحی محصول. ترجمه علی مولایی(۱۳۹۱).تهران. انتشارات کتاب وارش